شهریور ۲۶، ۱۳۸۴

بخواب آرام آرام
زمین آلوده است
غضب آلودها است
سرد است
دیگر فصل ها از پی هم نو نمی شوند
پوست می اندازند یک به یک مسخ می شوند
تلخ می شوند
درد می زایند
پیر مرد خنزر پنزری
با درشکه اش چمدان لولیتای قطعه قطعه شده مرا حمل نمی کند
بخواب آرام آرام
من از میانه تهی می شوم
این بار پیمانه را لبریز می نوشم
نقل خلاص می خورم
باده خاص می نوشم
تا طعم شوکران
و می خوابم آرام آرام

شهریور ۲۴، ۱۳۸۴



ری را . ری را من عشق را با نام تو آغاز کردم

هر کجای این عشق هستی آغاز کن مرا

به یاد شهریور 79

که چون نسیمی وزید بر سیم خار داری و برید تن سرد نسیم را

فریادی بر نیاوردیم

چرا که زخم تن سرد نسیم

تکرار پاییز دیگریست

تکرار زخم دیگریست

از گذشته ای که طلوع هر صبحش یاد خسته مردی بود

که بوی سیگار می داد

با تن پوشی سیاه و دلی بی قرار

:که زمزمه می کرد

آغاز کن مرا ... آغاز کن مرا

برای : رضا

فیام " سرب"0

شهریور ۲۰، ۱۳۸۴

سکوت
هیچ یک سخنی نگفتند
نه میزبان و نه میهمان و نه گل های داوودی
ری اوتا
شاعر ژاپنی

شهریور ۱۸، ۱۳۸۴


Everytime I look into the mirror,
I see the reflection of a dick,
A lost soul, a dying fire
Its enough to make me sick

شهریور ۱۴، ۱۳۸۴

خیالات و اوهام باید غیره واقعی باشند
برای ادامه دادن به زیستن امیال خواهان چیز هایی هستند که حضور ندارند
در واقعه شاید ما خود آن چیز را نمی خواهیم . تصورش را می خواهیم
در نتیجه امیال تصورات عجیب و غریب را حمایت می کنند
:(پاسکال)
ما دقیقا زمانی خوشحالیم که در مورد خوشبختی خیال بافی کنیم .... 0