مرداد ۰۹، ۱۳۸۶

( My Reticence ) :Your Daily Dose of Music




عجب عکس عجیبیه

یه حس غریبی توشه

اگه گفتی !؟



۳ نظر:

ناشناس گفت...

احساس جذب شدن بسوی افق
احساس رفتن
پر کشیدن و به دور های دور سر کشین

راستی شما چه احساسی نسبت به این تصویر داری؟

ناشناس گفت...

...من یه حس خاص تقریبا مثل ، غربت شاید طلوع یه صبح سرد باشه تو یه سرزمین سرد و اما از طرفی هیچ وقت فکر نمی کردم سیم خار دار می تونه اینقدر زیبا باشه با اون هارمونیه تار ها و آب ، شایدم شبنم های صبحگاهیه همون سرزمین سرد، یه دلتنگیه کهنه، یه همزیستی شاید همزیستیه تار و خار
شاید یه جبر
و روزگار که همه چیزو وادار به زندگی میکنه از هر نوع و در هر شرایطی که می تونه زیبا هم باشه
از اون زیبا های نوستالوژیک
وکلی چیزای دیگه که همین طور وقتی نگاه می کنم از ذهنم میگذره
بره همین می گم عجیب دیگه

ناشناس گفت...

زندان بان در بند
مي دوني سيم خاردار تا حالا در بند نبوده
و هميشه اون بوده كه به بند مي كشيده آزادي رو
و حالا خودش در نازكترين بندها گرفتار شده
و داره اشك مي ريزه نه به اين خاطر كه در بنده
نه
به اين خاطر كه يه عمر همه رو در بند نگه داشته بوده بدون اينكه رنج اونو بدونه

...

سلام
من اگه بودم اسم اين تصوير رو مي ذاشتم

اشك قلب آهني


;)
ممنون

last son