آبان ۱۸، ۱۳۸۶


این سایه حتما بهتر از من می فهمد
فقط با سایه خودم می توانم خوب حرف بزنم
اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند
فقط او می توانند مرا خوب بشناسد
حتما می فهمد میخواهم عصاره ، نه ، شراب
تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی
خشک سایه ام چکانیده باو بگویم
! . . . این زندگی من است
مردی که با سایه اش حرف می زد

هیچ نظری موجود نیست: