بهمن ۱۶، ۱۳۸۴

کدام یک از ما آیدینی پیش روی خود نداشته است
روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه اش در آوردیم
به قتلگاهش بردیم وبا این همه او را جسته ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده ایم
کدام یک از ما ؟؟؟
سمفونی مردگان
از همان آغاز آیدینی پنداشته شده ایم
ساده ، صادق ، مغموم
تو که رنگت رنگ آبی آسمان زیبایها نیست
مرا خاکستری تر کن
تا سایه ای باشم
تا تاریک بمانم در حاشیه ها
و پنهان از نظر ها
تا با این همه رنگ که در دریای طبیعت ریخت آنکه آنرا آفرید
بیگانه بمانم
ما را همیشه سایه ای پنداشتند
پس
سایسار بلند غمگینمان را با درد هامان نغمه ای می کنیم
و در سکوت زلال شبهای رازناکمان
در عبور رویاها به خاطرات جاودانه می سپاریم
که ایناند که می مانند
روشن و پایدار بر دریچه زمان
برای آیدین و آیدا
قهرمانان ساده و صادق و مغموم مان

۱ نظر:

حميـرا گفت...

راستی که آیدین ها و آیداها آزاد می شوند؟