خرداد ۳۰، ۱۳۸۹


تازیانه آفتاب بر انعکاس نقره ای سنگها
هر چیزی می سوزد میان این و آن

آفتاب سنگها را برشته می کند
در انعکاسش شعله ور می شود ، باد
 می خیزد میان پنجره ، گر می گیرد اتاق
نعره گرم تابستان است
 پس می کشم خویش را
ازمیان ایوان  جهنم و آفتاب

هیچ نظری موجود نیست: