اسفند ۲۲، ۱۳۸۳

این پنجره مهتابی را
هم آوا با تعزیتی
که برای ایگناسیوسرود
لورکا !به خاطر بسپار.........ه
ومن که از زمین به آسمان پناه بردم
در این شبهای سرد
نه به شرق نه به غرب
تنها به آسمان
و این بالا که سرنوشت می بافند. رنگ به رنگ
خاکستری من بودم آبی تو
نقش بر بوم زدند
تو دریا شدی من آسمان
اما خاکستری
بوم غریب ماند از اشکال
دو رنگ بود آبی . خاکستری
چه سود آسمان خاکستری را هرچند که آسمان باشد
به خاطر بسپار آن پنجره مهتابی را
به خاطر بسپار آسمان خاکستری را
به خاطربسپار.....................ه

هیچ نظری موجود نیست: