آذر ۱۱، ۱۳۸۴

می خواهم تا منشوری باشم از الماس بریده با هشت پر و یک محور با هزار چهره از تو وقتی که در دستت مرا جلوی چشمت میگیری و تو در من هزار بار تکرار میشوی و اگر سفید باشی تو را به هزار رنگ می درخشانم تا بالاخره تو بفهمی که آیا من همان هستم که دوستش میداری؟!

هیچ نظری موجود نیست: