.:: -:>(!!!)<:- ::.
blue black
بايگانی وبلاگ
◄
2011
(1)
◄
آوریل
(1)
◄
2010
(7)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(1)
◄
آوریل
(1)
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
2008
(6)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
2007
(28)
◄
دسامبر
(7)
◄
نوامبر
(6)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئیهٔ
(5)
◄
آوریل
(4)
◄
مارس
(3)
▼
2006
(49)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(2)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(9)
◄
مارس
(14)
◄
فوریهٔ
(6)
▼
ژانویهٔ
(11)
قصه ای که باد با خود برددانه کوچک بود وکسی او را ن...
میان آسمان و دریا افق نالید، گفت : از سایش شما که ...
وقتی شیطان ، با اون کلماتش مسیح و وسوسه می کرد از ...
کاش می شد در یک نازک حریر کودکانه صعود کرد تا مرگ ...
ا s ی e ر a د
مرا و تو اینک سوختن بایستچه آسوده می سوزد این پرم ...
گر مرگ چون اسبان وحشی، گسیخته افساربر خروش خونت عص...
سکوت او گویی حکایت از آخرین علفی دارد که دود کرد و...
جيم جارموش، قصه گوی بزرگ داستان های کوچک"ترجيح می ...
می خواستم تو این پست پایینی سال نو رو تبریک بگم به...
دیگه از این بلند تر نمیشه نعره زد .....!!!0<<>> هم...
◄
2005
(78)
◄
دسامبر
(11)
◄
نوامبر
(8)
◄
اکتبر
(5)
◄
سپتامبر
(5)
◄
اوت
(6)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(4)
◄
مهٔ
(11)
◄
آوریل
(3)
◄
مارس
(9)
◄
فوریهٔ
(12)
LINKS
CAFe Radio
-+- سورئالیست -+-
Your Daily Dose of Music
CAFe CANAPe
Google News
درباره من
Arash
مشاهده نمایه کامل من
دی ۱۷، ۱۳۸۴
سکوت او گویی حکایت از آخرین علفی دارد که دود کرد و هنوز از دام این فریب در نعشه گی میسوزد تمامی خاطراتش تمامی احساسش و اینک هیچ در او موج می زند و آتش زبانه کش درونش را با صدای سکوت بر گستره پهناور لا مکانی می گستراتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر