دی ۱۸، ۱۳۸۴


گر مرگ چون اسبان وحشی
، گسیخته افسار
بر خروش خونت عصیان ریخت
! در رگ
!تو ببر
من می نویسم ، باریک باریک
چون نوک افسونگر قلم و نشانی می گذارم از بی نشانه ها
از طعم گس مرکب
که
پس می زند
بر کاغذ
تا خیال سپید کاغذ را
بوف کوری کند

۱ نظر:

حميـرا گفت...

سلام آرش عزیز
شعر زیبایی بود. من فکر می کنم اگر در رگ تو ببر را حذف کنی هم اتفاقی نمی افتد. شعر گویاست،تو چه فکر می کنی دوست من؟